ایول به این نسل جدید نسل چهارم انقلاب را میگویم اینها چه میرزابنویسهایی دارند درمیآیند!
بچه که بودم نه فقط من که دیگر همسنها و همکلاسیها دو خط انشاء که میخواستیم بنویسیم پدرصاببچه در میآمد: «به نام خدایی که انسان را آفرید و دمید از روح خویشتن ... انشای خود را آغاز میکنم»
همین یک خط کلیشه را معمولاً فقط میتوانستیم بنویسیم و سر خط که میآمدیم انگار اصلاً جوهر خودکار خشک میشد یا انگشتان ما شاید
اما این کودکان امروزی یا به خاطر سبک آموزشی جدیدیست که پیش گرفتهاند کتابهایی که در زیر هر صفحه کودک را مجبور میکنند چند خط بنویسد یا شاید هم تأثیر رسانه بالاخره تلویزیون سیاه و سفید ما فقط یک ساعت در روز برنامه کودک داشت یا شاید... هوای IT و عصر اینترنت و فناوری بالاخره اینها از این سربهای آلودهکننده هوا نفس کشیدهاند نفس تنفّس از آلودگیهای محصول فناوری نیز شاید بیتأثیر نبوده
حالا هر چه که بوده قدرت زیادی در نگارش برایشان به ارمغان آورده
کودک دوم دبستانی من اصرار که: «روزنامه دیواری بسازم» تصاویر را سفارش داد برایش کشیدم و جای متنها را خطکشی کردم پرسیدم: «برایت مطلب پیدا کنم بنویسی؟» جسورانه پاسخ داد: «نه، دو کیلو مطلب تو فکرم دارم که بنویسم!»
برد و آورد وزن نکردم که چند کیلو شد ولی از این که این طور نوشت شگفتزده شدم از این سادگی در کلام و بیپیرایگی در بیان خدا بر توانش بیافزاید و روزافزون نماید
آنقدر موجز و خلاصه نوشته است این پسر که آدم را یاد این توصیه حضرت امیر (ع) میاندازد: «وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ» (خصال صدوق، ج1، ص310) جمله هاى زیادى را حذف کنید و اصل موضوع را به نظر آورید و از پُرنویسى پرهیز کنید.
خدایی، اینها بزرگ شوند چه میشوند؟! :) برچسبهای مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - انشا 12 - سید مرتضی 271 -
|